کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
impediments پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
impediments
دیکشنری
مانع
اسم
obstacle, barrier, hindrance, impediment, hurdle, hedge
مانع
bug, difficulty, drawback, disadvantage, impediment, worriment
اشکال
snag, trap, hitch, entanglement, bug, fix
گیر
impediment, obstacle
رادع
balk, difficulty, embargo, hitch, impediment, obstacle
محظور
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
impediments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع، اشکال، گیر، رادع، محظور
-
واژههای مشابه
-
impediment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع، اشکال، گیر، رادع، محظور
-
impedient
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مؤثر
-
diriment impediment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع ریزش مو