کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
icons پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
icons
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
icons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آیکون ها، شمایل، تصویر، تندیس، تمثال، پیکر
-
واژههای مشابه
-
iconicity
تصویرگونگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] روابطی معنایی که در الگوی صوری تحقق یافته است
-
iconic
تصویرگونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] دارای تصویرگونگی
-
iconic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمادین
-
iconicity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمادینگی
-
icones
دیکشنری انگلیسی به فارسی
icons
-
iconize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
iconize
-
iconically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور نمادین
-
iconical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمادین
-
iconism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمازگزار
-
icon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آیکون، شمایل، تصویر، تندیس، تمثال، پیکر
-
icon 2
نقشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تصویری کوچک بر روی صفحۀ نمایش که نمایندۀ شیء یا برنامهای باشد
-
iconic attraction
جاذبۀ نمادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] جاذبهای که نماد مقصدی خاص است
-
icon 1
شمایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هریک از تصاویر چهرههای مقدس در کلیساهای ارتدکس دوران بیزانس