کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hurtle پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
hurtle
/ˈhərtl/
دیکشنری
عصبانی شدن
اسم
congestion, swarm, crowd, throng, huddle, hurtle
ازدحام
فعل
launch, toss, fling, hurtle, shy, throw
پرت کردن
eat, drink, feed, devour, corrode, hurtle
خوردن
hurtle, encounter, jar
تصادف کردن
drop, throw, cast, put, launch, hurtle
انداختن
screw, tweak, twist, flex, gnarl, hurtle
پیچ دادن
coincide, hurtle
مصادف شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hurtle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانی شدن، ازدحام، پرت کردن، خوردن، تصادف کردن، انداختن، پیچ دادن، مصادف شدن
-
واژههای مشابه
-
hurtled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متورم شده، پرت کردن، خوردن، تصادف کردن، انداختن، پیچ دادن، مصادف شدن
-
hurtling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، پرت کردن، خوردن، تصادف کردن، انداختن، پیچ دادن، مصادف شدن