کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
human head پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
human head
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر انسان
-
واژههای مشابه
-
humanizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانساز
-
humaner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسان، مهربان، بامروت، رحیم، باشفقت، تهذیبی، خلیق
-
humane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانی، مهربان، بامروت، رحیم، باشفقت، تهذیبی، خلیق
-
humanizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانیت، انسانی کردن، انسان شدن، واجد صفات انسانی شدن، با مروت کردن، نرم کردن
-
humaneness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانیت
-
humanisms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانیت، انسانگرایی، علوم انسانی، ادبیات و فرهنگ، مردمی، نوع دوستی، فلسفه همنوع دوستی، مروت، دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
-
humanization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانی، انسان پروری، مردمی سازی، متمدن سازی
-
humanate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانی
-
humanize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانی، انسانی کردن، انسان شدن، واجد صفات انسانی شدن، با مروت کردن، نرم کردن
-
humans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسان
-
humanities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علوم انسانی، انسانیت، عواطف بشری
-
humanism
انسانگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] نظامی در اندیشه و رویکردی در کنش اجتماعی که انسان را محور دغدغههای خویش در برابر جهان هستی قرار میدهد
-
humane
انسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] ← انساندوستانه