کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hold fast پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
hold fast
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hold fast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سریع نگهدار، گیره، بند، چفت، میخ، گیر، قلاب
-
واژههای مشابه
-
hold in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگه داشتن در
-
holding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگزاری، دارایی، موجودی، مایملک، ملک متصرفی
-
holdings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارایی ها، علاقجات
-
holding
انتظار فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← الگوی انتظار فرود
-
holding fix, holding point
نقطۀ انتظار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نقطهای مشخص و ثابت و قابلرؤیت از منظر خلبان بر روی زمین که هواگَرد، در صورت لزوم، بر فراز آن گردش میکند تا برای فرود آماده شود
-
floodable hold, ballast hold
انبار ترازهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] در بسیاری از کشتیها، از جمله کشتیهای فلهبر، هر انباری که بتوان آن را برای ترازهگیری با آب دریا پر کرد
-
sample and hold circuit
فرهنگ لغات علمی
مدار نمونهگیر و نگهدارنده
-
call hold
نگهداشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که کاربر با استفاده از آن میتواند برخوانی جاری را حفظ کند و در صورت تمایل دوباره آن را از سر گیرد
-
weapons hold
آتشبهفرمان!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشاندهندۀ وضعیتی است که در آن سامانههای سلاح باید در دفاع از خود و در اجرای دستور رسمی شلیک کنند
-
road holding
جادهچسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو ، مهندسی بسپار- تایر] چسبیدن مؤثر تایر به جاده، بهویژه در سرعتهای بالا، پیچهای تند یا مسیرهای خیس
-
holding brake
ترمز دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] یکی از انواع ترمز که قطار ایستاده را برای مدتی محدود ساکن نگه میدارد
-
holding fuel
سوخت انتظار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] سوختی که برای مواردی ازقبیل دید کم و شدآمد سنگین هوایی و شرایط تقرب پرواز کور یا تأخیرهای دیگر در حین پرواز، حمل میکنند
-
holding apron
پیشگاه انتظار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محلی برای توقف هواپیما در پیشگاه، پیش از اجازۀ برخاست