کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hierarchs پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
hierarchs
/ˈhī(ə)ˌrärk/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hierarchs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلسله مراتب، شیخ، رئيس روحانی، سرکشیش، اسقف بزرگ، شیخ قبله، سرپرست
-
واژههای مشابه
-
hierarchically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلسله مراتبی
-
hierarchizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلسله مراتب
-
hierarchical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلسله مراتبی
-
hierarchism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلسله مراتب
-
hierarchic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلسله مراتب، وابسته به سلسله مراتب و ریاست
-
hierarch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلسله مراتب، شیخ، رئيس روحانی، سرکشیش، اسقف بزرگ، شیخ قبله، سرپرست
-
hierarchize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلسله مراتب
-
non hierarchical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر سلسله مراتبی
-
hierarchical menu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منوی سلسله مراتبی
-
hierarchical structure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساختار سلسله مراتبی
-
hierarchical cluster analysis
تحلیل خوشهای پایگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی در تحلیل خوشهای که در آن ابتدا کل مشاهدات در یک خوشه و سپس در خوشههای کوچکتر بررسی میشود
-
hierarchical classification system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم طبقه بندی سلسله مراتبی
-
hierarchical data structure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساختار داده سلسله مراتبی