کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hatch پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
hatch
/haCH/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hatch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دریچه، روزنه، نتیجه، نصفه در، جوجه گیر ی، درامد، خش، هاشور زدن، تخم گذاشتن، روی تخم نشستن، خط انداختن، اندیشیدن، ایجاد کردن، تخم دادن، جوجه بیرون امدن
-
واژههای مشابه
-
hatchings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوجه کشی، سایه زنی، سایه، هاشورزنی
-
hatches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دریچه، روزنه، نتیجه، نصفه در، جوجه گیر ی، درامد، خش، هاشور زدن، تخم گذاشتن، روی تخم نشستن، خط انداختن، اندیشیدن، ایجاد کردن، تخم دادن، جوجه بیرون امدن
-
assisted hatching
لایهزدایی کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] روشی برونتنی که در آن لایۀ زوناپلاسیدای (zona pellucida) رویان با استفاده از روشهای مکانیکی یا شیمیایی یا به کمک لیزر، نازک یا سوراخ میشود تا به جدا شدن تخم لقاحیافته (blastocyst) کمک کند
-
serving hatch
دریچۀ آشپزخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دریچهای در دیوارِ بین تالار و آشپزخانه برای انتقال غذا و ظروف از آشپزخانه به تالار
-
watertight hatch
دریچۀ ضدِآب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دریچهای که با داشتن زهوار و درزگیر ضدِآب است
-
escape hatch
دریچۀ گریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دریچۀ خروج معمولاً کوچک برای فرار خدمۀ ناو از محوطههای بسته در هنگام انسداد مسیر اصلی رفتوآمد
-
booby hatch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرگوش، تیمارستان، نوانخانه دیوانگان
-
cargo hatch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگیری محموله
-
escape hatch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرار میکنم
-
جستوجو در متن
-
تفریخ
واژهنامه آزاد
درآمدن جوجه مرغ از تخم. || (شیلات) از تخم درآمدن ماهی. معادل Hatch در انگلیسی.