کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
has پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
has
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
has
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارای، داشتن، دارا بودن، گذاشتن، رسیدن به، دانستن، کردن، مالک بودن، وادار کردن، باعی انجام کاری شدن، صرف کردن، جلب کردن، بدست اوردن، در مقابل دارا، بهره مند شدن از
-
واژههای مشابه
-
haed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدی
-
ha
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هکتار، اهان گفتن
-
ha-ha
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هه هه، هاها، قاه قاه
-
has-been
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوده است، بوده
-
hoo-ha
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوه
-
hearing aid, HA
سمعک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] افزارهای الکترونیکی برای تقویت صدا و ارسال آن به گوش شامل صدابَر و تقویتکننده و ریزبلندگو (receiver) متـ . شنیدیار hearing instrument شنیدافزار hearing device, HD
-
جستوجو در متن
-
آغل
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: has طاری: âqel طامه ای: âqol طرقی: âqel / awšâ کشه ای: awšâ نطنزی: âqol / has
-
گوسفند در آغل است.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: gusband ru tevila deha. طاری: hayun yo âqel dera. طامه ای: heyvun ru has (/ kande) deɂe. طرقی: gusband yo âqel dera. کشه ای: hayvun yo âqel vâ. نطنزی: gusfand tu hasâr-a.