کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
harmony پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
harmony
/ˈhärmənē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
harmony
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی، هارمونی، توازن، همسازی، ساز، تطبیق، هم اهنگی
-
واژههای مشابه
-
harmonious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ
-
harmoniously
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ
-
harmonial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ
-
harmonies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هارمونی ها، هارمونی، توازن، همسازی، ساز، تطبیق، هم اهنگی
-
harmony, harmonie (fr.)
هماهنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] سازگاری اجزا با یکدیگر
-
vowel harmony
هماهنگی واکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی که در طی آن یک یا چند مشخصه از دو واکه که در دو هجای مجاور هم قرار دارند با یکدیگر همگون شوند متـ . هماهنگی مصوتی
-
four-part harmony
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی چهار بخش
-
جستوجو در متن
-
characteristic variation 1
دگرش با مشخصۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی دگرش که در آن مشخصههای اصلی ازجمله لحن و طرح لحنی و هارمونی (harmony) ثابت میماند