کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hardmouthed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
hardmouthed
دیکشنری
سخت گیر
صفت
hard-mouthed
بدلگام
hard-mouthed
خودسر
rebellious, disobedient, indomitable, rebel, recalcitrant, turbulent
سرکش
ribald, scurrile, scurrilous, foul-mouthed, hard-mouthed
بد دهن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hardmouthed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت گیر، بدلگام، خودسر، سرکش، بد دهن
-
واژههای مشابه
-
hardmouth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هارموت