کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hard palate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
hard palate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کام سخت
-
واژههای مشابه
-
hardness
سختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مادۀ غذاییای که بافت آن محکم و سفت است
-
hardnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سختی ها، سختی، سفتی، دشواری، اشکال، شدت
-
hards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هارد
-
Harding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هاردینگ
-
hard-on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت کار کردن
-
hard axis
فرهنگ لغات علمی
محور سخت
-
hard disk
فرهنگ لغات علمی
حافظه سخت
-
hard stabilisation/ hard stabilization
پایدارساز ساحلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] هرنوع سازه که برای حفاظت از ساحل یا ممانعت از حرکت شن و ماسه در امتداد ساحل ساخته میشود
-
hard disk drive
فرهنگ لغات علمی
حافظه سخت
-
hard magnetic material
فرهنگ لغات علمی
مواد مغناطیسی سخت
-
hard tourism
گردشگری ناهمساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شکلی از گردشگری انبوه که در آن فقط انگیزۀ اقتصادی مطرح است و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی گردشگری نادیده گرفته میشود
-
hard landing
نشست شدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نشستی که همراه با ضربۀ شدید است و معمولاً به صدمه دیدن هواگَرد منجر میشود
-
hard freeze
یخبندان سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخبندانی که در آن پوشش گیاهی از بین میرود