کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hang gliding پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
hang gliding
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hang gliding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن را ببندید
-
واژههای مشابه
-
hanged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعدام شده
-
hange
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هانت
-
hangs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان است، تعلیق، طرزاویختن، مفهوم، تمایل، چسبیدن به، اویختن، اویزان کردن، طناب انداختن، بدار اویختن، متکی شدن بر، اویزان بودن، بدار اویخته شدن، معلق کردن، فروهشتن
-
hangings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویز، اعدام، بدار زدن، چیز اویخته شده، اویز، در حال تعلیق
-
hanging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حلق آویز، اعدام، بدار زدن، چیز اویخته شده، اویز، در حال تعلیق، معلق، اویزان، مستحق اعدام، فروهشته
-
hang in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان شدن
-
hang on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صبر کن، ثابت قدم بودن، ادامه دادن، سماجت ورزیدن، دوام داشتن، متمسک شدن
-
get the hang of
واژهنامه آزاد
قلق (چیزی) دست (آدم) آمدن
-
hanging arm cast, hanging cast
آویزگچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی از زیر محل شکستگی بازو تا انگشتان که با نوار از گردن آویزان میشود
-
hang fire
وقفه در آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وضعیتی که در آن عملکرد سامانۀ آتش با تأخیر یا اخلال همراه است
-
hanging drop
روش قطرهآویز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] روشی عینی و مستقیم برای مشاهدۀ تحرک ریزاندامگانها در محیط مایع
-
hang together
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با هم بجنگ، بهم چسبیدن، متفق بودن
-
hang by a thread
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان کردن یک موضوع