کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ham پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ham
/ham/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ham
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژامبون، گوشت ران خوک، گوشت ران، ران خوک نمک زده، ران و کفل، تازه کار، ژانبون، مقلد بی ذوق وبی مزه، بطور اغراق امیزی عمل کردن
-
واژههای مشابه
-
hammed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hammed، بطور اغراق امیزی عمل کردن
-
hams
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمام، ژامبون، گوشت ران خوک، گوشت ران، ران خوک نمک زده، ران و کفل، تازه کار، ژانبون، مقلد بی ذوق وبی مزه، بطور اغراق امیزی عمل کردن
-
hamming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هامینگ، بطور اغراق امیزی عمل کردن
-
ham-fisted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرگوش، زشت، بی مهارت، سنگین دست
-
picnic ham
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژامبون پیک نیک
-
ham sandwich
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساندویچ ژامبون
-
ham actor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازیگر مجلسی
-
ham and eggs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژامبون و تخم مرغ
-
ham hock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ham hock
-
Virginia ham
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویرجینیا ژامبون
-
جستوجو در متن
-
احمد هم عاشق بود، هم شاعر (بود).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ahmad ham âšeq bo, ham šâɂer bo. طاری: ahmad ham âšeq bo, ham šâɂer. طامه ای: ahmad ham âšeq bo, ham šâɂer bo. طرقی: ahmad ham âšeq bo, ham šâɂer. کشه ای: ahmad ham âšeq bo, ham šâɂer. نطنزی: ahmad ham âšeq bo, ham šâɂer bo.
-
هموم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ همّ] [قدیمی] homum = هم ham[m]