کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
half-sister پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
half tide
نیمکِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک] مرحلهای که در آن کِشَند در میان فراکِشَند و فروکِشَندِ پسازآن قرار دارد
-
half reaction
نیمواکنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نیمی از یک واکنش اکسایش ـ کاهش که تنها بخشی از یک واکنش اکسایش یا کاهش را نشان میدهد
-
first half
نیمۀ اول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بخش اول بازی یا مسابقه پیش از وقت استراحت بین دو نیمه
-
second half
نیمۀ دوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بخش دوم بازی یا مسابقه پس از وقت استراحت بین دو نیمه
-
left half
بازیکن میانی چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازیکن میانیای که بیشتر در سمت چپ زمین بازی میکند متـ . میانی چپ
-
right half
بازیکن میانی راست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازیکن میانیای که بیشتر در سمت راست زمین بازی میکند متـ . میانی راست
-
centre half
بازیکن میانی وسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازیکن میانیای که در مرکز زمین بازی میکند متـ . میانی وسط
-
half-timber
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیم چوب، الوار کوتاه، ساخته شده از الوار کوتاه
-
half pound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نصف پوند
-
half a dozen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیم دوجین
-
half-breed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمی از نژاد، ادم دورگه، از نژاد مختلف
-
half nelson
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نصف نلسون
-
half-hardy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه سخت
-
half-hour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیم ساعت
-
half door
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درب نیمه