کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hacking پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
hacking
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hacking
رخنهگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عمل استفاده از رایانه برای دستیابی غیرمجاز به دادهها و معمولاً به قصد تخریب یا سوءاستفاده، بهویژه در شبکهها
-
hacking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هک کردن، بریدن، زخم زدن، بیل زدن، خرد کردن
-
واژههای مشابه
-
hack
رخنه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دست یافتن غیرمُجاز به دادهها در رایانه، معمولاً به قصد تخریب یا سوءاستفاده
-
hack on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هک کردن
-
hack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هک کردن، مزدور، کلنگ، سرفه خشک وکوتاه، چاک، برش، ضربه، ضربت، اسب کرایه ای، اسب پیر، درشکه کرایه، نویسنده مزدور، جنده، فاحشه، خش، بریدن، زخم زدن، بیل زدن، خرد کردن
-
hacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هک ها، مزدور، کلنگ، سرفه خشک وکوتاه، چاک، برش، ضربه، ضربت، اسب کرایه ای، اسب پیر، درشکه کرایه، نویسنده مزدور، جنده، فاحشه، خش، بریدن، زخم زدن، بیل زدن، خرد کردن
-
hacked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هک شده، بریدن، زخم زدن، بیل زدن، خرد کردن
-
hack-driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده هک
-
hack saw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هک دیدم، اره اهن بری
-
political hack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هک سیاسی
-
hack writer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نویسنده هک
-
hack driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده هک
-
literary hack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هک ادبی
-
quantified self, QS, self-tracking, auto-analytics, body hacking, self-quantifying
خودِ کمّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اطلاعات و متغیرهای فردی مانند ضربان قلب و وزن و حد نصابهای تمرینهای ورزشی که در اینترنت ثبت میشوند و به اشتراک گذاشته میشوند