کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gushes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
gushes
دیکشنری
گشاد
اسم
current, flow, stream, course, going, circulation
جریان
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide
ریزش
weld, boil, pimple, rash, simmer, solder
جوش
leakage, exudation, leak, secretion, permeation, transudation
تراوش
فعل
gush, flow, trill
روان شدن
gush, trill, pour, rill, stream, emanate
جاری شدن
spout, gush, jet
فواره زدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
gushes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشاد، جریان، ریزش، جوش، تراوش، روان شدن، جاری شدن، فواره زدن
-
واژههای مشابه
-
gushing
کف کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تشکیل کف بسیار در آبجو در هنگام باز کردن بطری یا بشکه
-
gushing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده دار، احساساتی
-
gush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خجالت کشیدن، جریان، ریزش، جوش، تراوش، روان شدن، جاری شدن، فواره زدن