کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gummy پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
gummy
/ˈgəmē/
دیکشنری
چسبنده
صفت
sticky, adhesive, gummy, gooey, viscid, tenacious
چسبنده
resinous, gummy
صمغی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
gummy
صمغی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ویژگی گیاه دارای صمغ یا پوشیده از صمغ
-
gummy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبنده، صمغی
-
واژههای مشابه
-
gumminess
صمغینگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت بافت مواد غذایی با چسبندگی و گرانرَوی زیاد
-
Garcinia gummi-gutta
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Garcinia gummi-gutta