کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
guided missile پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
guided missile
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
guided missile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موشک هدایت شونده
-
واژههای مشابه
-
guiding
رهگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] عمل تنظیم دقیق تلسکوپ برای جبران خطاهای ردگیری
-
guid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهنمایی کنید
-
guids
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهنماها
-
guide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهنما، هادی، رهبر، کتاب راهنما، راهنمایی کردن، تعلیم دادن
-
guides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهنمایی ها، راهنما، هادی، رهبر، کتاب راهنما، راهنمایی کردن، تعلیم دادن
-
guide on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهنمایی در
-
guided mode
فرهنگ لغات علمی
مد هدایتشونده
-
guided mode
فرهنگ لغات علمی
مد هدایتشونده
-
guide 2
ناو راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که سایر یگانهای شرکتکننده در آرایش، موقعیت و مسیر و سرعت خود را نسبت به آن تنظیم میکنند
-
guide fossil
فسیل راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فسیلی که در تعیین سن طبقهای که در آن یافت میشود، اهمیت دارد
-
guide way
هادیراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] در سامانههای جابهجایی، معبری که فقط وسایل نقلیۀ خاص در آن رفتوآمد میکنند
-
guide 3
یافتهنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سیاههای از انواع مختلف یافتهها با مشخصههای تمایزدهندۀ آنها
-
mountain guide
کوهیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فرد واجد شرایطی که گردشگران را در مناطق کوهستانی هدایت و همراهی میکند