کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
grueling پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
grueling
/ˈgro͞oəliNG/
دیکشنری
خسته کننده
اسم
punishment, chastisement, talking to, gruelling
تنبیه
صفت
boring, tedious, monotonous, grueling, tiresome, wearisome
خسته کننده
grueling, gruelling
فرساینده
grueling, gruelling
تنبیه کننده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
grueling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته کننده، تنبیه، فرساینده، تنبیه کننده
-
واژههای مشابه
-
gruel
حریره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی غذای کمقوام که با پختن غلات یا مغزها در آب یا شیر تهیه میشود
-
gruel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرس، حریره، اماج، ناتوان کردن
-
gruels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره خورده، حریره، اماج