کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
grit پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
grit
/grit/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
grit
زِبره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] ذرات مواد سخت ازجمله کوارتز و چدن و فولاد سختشده که شکل هندسی ندارند و برای تمیزکاری سطوح قطعات به روش زبرهپاشی به کار میروند
-
grit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره، شن، ماسه سنگ، سنگ ریزه، ثبات، ریگ، استحکام، اسیاب کردن، ازردن
-
واژههای مشابه
-
gritted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریخته، اسیاب کردن، ازردن
-
grits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوفته، نخاله
-
grit blasting
زِبرهزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] یکی از روشهای تمیزکاری قطعات ازطریق پاشیدن زِبره با فشار بر روی قطعات متـ . زِبرهپاشی
-
hominy grits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرغ سرخ شده، ذرت پوست کنده با دانه های متحد الشکل