کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
grinded پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
grinded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ کرده
-
واژههای مشابه
-
grinding
سنگزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] جدا کردن تکههای کوچک و نازکی از سطح فلز که معمولاً با حرکت تند دورانی چرخهای ساینده در تماس با سطح فلز انجام میگیرد
-
grind
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز کردن، کار یکنواخت، خرحمالی، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سخت کار کردن، خرد کردن، اسیاب کردن، تیز کردن، اذیت کردن، کوبیدن، ساییدن، اسیاب شدن، سابیدن
-
grinding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنگ زنی، پر زحمت
-
grindings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقو
-
wheel grinding
سابزنی چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فرایند پرداخت رویۀ چرخ فولادی با سنگزنی
-
grind out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز کردن
-
grinding wheel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ سنگزنی
-
grind away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن
-
grind to a halt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف کردن به توقف
-
grind organ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح ارگ
-
grind down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد کردن
-
rail-grinding machine, rail grinding train
ماشین ریلساب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی که با سایش ناهمواریهای سطحی تاج ریل، رویۀ آن را صیقل میدهد متـ . ریلساب