کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
graphs پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
graphs
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
graphs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمودارها، گراف، گرافیک، طرح خطی، نمایش هندسی، نقشه هندسی، هجای کلمه، اشکال مختلف یک حرف، با نمودار نشان دادن، با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
-
واژههای مشابه
-
graphing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمودار، با نمودار نشان دادن، با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
-
graph
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمودار، گراف، گرافیک، طرح خطی، نمایش هندسی، نقشه هندسی، هجای کلمه، اشکال مختلف یک حرف، با نمودار نشان دادن، با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
-
graphed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاشی شده، با نمودار نشان دادن، با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
-
line graph, covering graph, adjoint graph, derived graph, edge graph
گراف یالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای گراف مفروض G، گرافی مانند L(G) که رأسهای آن یالهای G هستند و دو رأس درL(G) به هم وصل میشوند، هرگاه یالهای متناظر در Gدارای رأس مشترک باشند
-
complement graph, complement of a graph
گراف مکمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای گراف G، گرافی که رأسهای آن همان رأسهای G است و دو رأس متمایز آن مجاورند، هرگاه در G مجاور نباشند
-
graph 2
نگاره 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] کوچکترین بخش تجزیهناپذیر و مجزا، به شکل یک حرف، در زنجیرۀ نوشتار
-
edges of a graph
یال گرافها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] پارهخطی یا کمانی که دو رأس از یک گراف را به هم وصل کند
-
graph 1
گراف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعهای ناتهی از نقطهها به نام رأس که بعضی از آنها با پارهخطهایی به نام یال به هم وصل شدهاند
-
acyclic graph
گراف بیدور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که دور نداشته باشد
-
undirected graph
گراف بیسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که در آن جهتی برای یالها در نظر گرفته نشده است
-
unicyclic graph
گراف تکدور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گراف همبندی که تنها یک دور دارد
-
partial graph
گراف جزئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گراف حاصل از یک گراف مفروض با حذف برخی از یالهای آن
-
bipartite graph
گراف دوبخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که مجموعۀ رأسهای آن را بتوان به دو مجموعۀ مجزا چنان بخش کرد که هیچ دو رأسی که به یکی از این مجموعهها متعلقاند، به یکدیگر وصل نشوند