کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
grafts پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
grafts
/graft/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
grafts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند ها، پیوند، اختلاس، سوء استفاده، قلمه، پیوند بافت، پیوند گیاه، گیاه پیوندی، پیوند زدن، بهم پیوستن، جفت کردن، سوءاستفاده کردن، از راه نادرستی تحصیل کردن
-
واژههای مشابه
-
graft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند، اختلاس، سوء استفاده، قلمه، پیوند بافت، پیوند گیاه، گیاه پیوندی، پیوند زدن، بهم پیوستن، جفت کردن، سوءاستفاده کردن، از راه نادرستی تحصیل کردن
-
grafting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند
-
bridge grafting/ bridge graft
چوپیوند پلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] چوپیوندی که برای ترمیم بخشهای آسیبدیدۀ پایین گیاه به کار میرود
-
side grafting/ side graft
چوپیوند جانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی چوپیوند که در آن پیوندک در قسمت جانبی پایه قرار داده میشود
-
approach grafting, grafting by approach
پیوند مجاورتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی چوپیوند که در آن به دلیل جوش نخوردن پیوندگاه دو گیاه مستقل، پایه و پیوندک نزدیک به هم کاشته میشوند و پس از جوش خوردن، بخش بالایی پایه و بخش پایینی پیوندک قطع میشود
-
autodermic graft, autoepidermic graft
پیوندینۀ خودپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی که از بخشی از پوست بدن فرد به بخشی دیگر پیوند میزنند
-
dermal graft, dermic graft, cutis graft
پیوندینۀ میانپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی که روپوست و چربیهای زیرجلدی از آن جدا شده باشد
-
inlay graft Esser graft, Stent graft,
پیوندینۀ دَرنشانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ مخاطی یا پوستی که ازطریق یک شکاف یا جیب به درون مخاط دهان رانده میشود
-
autograft, autologous graft, autoplastic graft, autogenous graft
خودپیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینهای از بخشی از بدن فرد به بخش دیگری از آن
-
syngraft, isogeneic graft, isologous graft, isograft, syngeneic graft, isoplastic graft
همسانپیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند، علوم پایۀ پزشکی] پیوندینهای که دوقلوییهای همسان گیرنده و دهندۀ آن هستند
-
grafting 2, graftage, graft 3
پیوندزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ایجاد گیاه جدید از ترکیب بخشهایی از دو یا چند گیاه مختلف متـ . پیوند 5
-
stamp graft, chess-board graft
پیوندینۀ شطرنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] هریک از قطعات چهارگوش پیوندینههای پوستی تماملایه یا نیملایهستبر که از کنار هم قرار دادن آنها برای پوششدهی سطوح بزرگ استفاده میکنند
-
grafting ratio
نسبت پیوندزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] در همبسپارش پیوندی، نسبت بسپار پیوندخورده به بسپار اولیه