کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
graduation exercise پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
graduation exercise
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
graduation exercise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزش فارغ التحصیلی
-
واژههای مشابه
-
graduating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فارغ التحصیلی، فارغالتحصیل شدن، بتدریج تغییر یافتن، درجه بندی کردن، دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن
-
graduate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فارغ التحصیل، لیسانسیه، فارغالتحصیل شدن، بتدریج تغییر یافتن، درجه بندی کردن، دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن، دیپلمه، درجه دار، درجهدار
-
graduatical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تدریجی
-
graduated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فارغ التحصیل شد، مدرج، مشمول مالیات تصاعدی، پله پله
-
graduator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فارغ التحصیل
-
graduates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فارغ التحصیلان، فارغ التحصیل، لیسانسیه، فارغالتحصیل شدن، بتدریج تغییر یافتن، درجه بندی کردن، دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن
-
graduated fare
کرایۀ تصاعدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نرخ حمل مسافر متناسب با مسافت یا زمان سفر
-
graduated cylinder
استوانۀ مدرج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] استوانۀ شیشهای مدرج برای برداشتن حجم معینی از مایعات
-
graduating class
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فارغ التحصیل کلاس
-
graduate nurse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فارغ التحصیل پرستار
-
graduated cylinder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استوانه مدرج
-
graduate school
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدرسه فارغ التحصیل