کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
glued پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
glued
دیکشنری
چسب
فعل
paste, attach, glue, stick, bind, fasten
چسباندن
stick, adhere, hold, cohere, inhere, pester
چسبیدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
glued
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسب، چسباندن، چسبیدن
-
واژههای مشابه
-
gluing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسباندن، چسبیدن
-
glued joint, bonded joint
درز بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] درزی که در آن وصلهها طوری بسته شدهاند که انقباض و انبساط ریلها امکانپذیر نیست