کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gland disease پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
gland disease
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری غدد
-
واژههای مشابه
-
glands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غدد، غده، هر عضو ترشحکننده، دشبل، غده عرقی، حشفه مرد
-
glandes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غلظت، شکل بلوطی، بلوط
-
lingual glands
غدد زبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] غدد بزاقی فرعی زبان
-
exocrine gland
غدۀ برونریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی، علوم دارویی] غدهای که ترشحات آن از راه مجرا یا مجراهایی به بیرون راه مییابد
-
holocrine gland
غدۀ تمامریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] غدهای که در آن یاختهها تماماً همراه با ترشحات خارج میشوند
-
endocrine gland
غدۀ درونریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی، علوم دارویی] غدهای که ترشحات آن بهطور مستقیم به درون خون میریزد
-
hypophysis gland
غدۀ زیرمغزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] غدۀ درونریز گرد کوچکی که در زیر مغز قرار دارد و در تمام مهرهداران جمجمهدار به کف بطن سوم مغز متصل است متـ . زیرمغزی hypophysis
-
merocrine gland
غدۀ قطرهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] [علوم تشریحی] غدهای که در آن هیچ یاختهای همراه با ترشحات خارج نمیشود [علوم پایۀ پزشکی] ویژگی بافتی ترشحی که ترشحات خود را بهصورت قطرات ریز رها میکند
-
Meibomian gland
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غدد ميبومي
-
nabothian gland
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غده نابوتیایی
-
Peter's gland
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غده پیتر
-
preen gland
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غده پروستات
-
thyroid gland
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غده تیروئید