کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gauged پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
gauged
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
gauged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندازه گیری شده، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
واژههای مشابه
-
gauges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنج ها، اندازه، پیمانه، معیار، درجه، مقیاس، اندازه گیر، وسیله اندازهگیری، گرو، وثیقه، مصرف سنج، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
gauge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندازه گیری، اندازه، پیمانه، معیار، درجه، مقیاس، اندازه گیر، وسیله اندازهگیری، گرو، وثیقه، مصرف سنج، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
film gauge, gauge 2
قطع فیلم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] پهنای فیلم برحسب میلیمتر متـ . قطع
-
wide gauge, widened gauge
خط پهنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی که به دلیل نصب نامناسب یا زوال اجزای آن از اندازۀ معیار پهنتر شده است
-
narrow gauge, slim gauge, metric gauge
خط باریک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی که عرض آن کمتر از عرض خط معیار یعنی 1435 میلیمتر است
-
track gauge measurement, track gauge
عرض خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حداقل فاصلۀ بین دو ریل یک خط آهن از محل تاج ریل
-
gauge theory
نظریۀ پیمانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اصل جامعی مربوط به وجود بوزونهای میانجی نیروهای بنیادی گرانشی، الکترومغناطیسی و نیروهای قوی و ضعیف هستهای
-
loading gauge
قوارۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حداکثر ابعادی که باید در ساخت یا بارگیری واگنها در نظر گرفت تا خطر برخورد آنها با ابنیۀ مسیر وجود نداشته باشد
-
strain gauge
کُرنشسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای که با اندازهگیری تغییرات مقاومت الکتریکی در سیم تحت تنش، فشار را اندازه میگیرد
-
gauge corner
گوشۀ ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] گوشۀ نیمرخ عرضی کلاهک ریل در سمت داخل که عرض خط را از آنجا اندازهگیری میکنند
-
bark gauge
پوستسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ابزاری برای اندازهگیری ضخامت پوست درخت
-
gauged arch
چَفتۀ پیشتراش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] چَفتهای که با قطعات پیشساختۀ سهگوش در اندازههای دقیق و با شکلهای مختلف ساخته میشود
-
snow gauge
برفسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری برای اندازهگیری عمق برف