کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
garnishing پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
garnishing
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
garnishing
همرنگسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افزودن مواد طبیعی یا مصنوعی به یک شیء یا وسیله یا ایجاد تغییر در محیط برای استتار آن
-
garnishing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم آرایشی و بهداشتی، چاشنی زدن، چاشنی زدن به، تزئین کردن، ارایش دادن
-
واژههای مشابه
-
garnish
دورچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تکههای کوچکی از مواد خوراکی که برای تزیین دور ظرف غذا به کار میرود
-
garnisher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گارنیرر
-
garnishment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسویه حساب، تامین خواسته، ارایش، تزئين، احضار شخص ثالی
-
garnishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم آرایشی و بهداشتی، ارایش، چاشنی زدن، چاشنی زدن به، تزئین کردن، ارایش دادن
-
garnisheement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
garnisheement
-
garnishable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرطوب کننده
-
garnished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تزیین شده، چاشنی زده