کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gapped پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
gapped
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
gapped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گپ شده، شکافدار کردن
-
واژههای مشابه
-
gap
ریسۀ صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] صفرهای متوالی در یک دنبالۀ دودویی که بیت پیش و پس از آن یک باشد
-
gapping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکسته شدن، شکافدار کردن
-
gaps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکاف ها، شکاف، وقفه، درز، رخنه، دهنه، شق، جای باز، اختلاف زیاد، شکافدار کردن
-
gap
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکاف، وقفه، درز، رخنه، دهنه، شق، جای باز، اختلاف زیاد، شکافدار کردن
-
root gap, gap 1
شکاف ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← دهانۀ ریشه
-
source-point gap, shotpoint gap
کاف چشمهگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فاصلۀ میان نزدیکترین گروههای لرزهیاب در دو طرف چشمه
-
gender gap
فاصلۀ جنسیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] اصطلاحی کلی ناظر بر تفاوتهای موجود میان زن و مرد ازلحاظ شغل و درآمد و تحصیل
-
gap expectancy
مدت انتظار واشد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان وقوع یک واشد در یک مسیر متـ . انتظار واشد
-
gap 3
واشد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وقفۀ بهوجودآمده در زنجیرۀ حرکت وسایل نقلیه در یک مسیر
-
critical gap
واشد لازم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداقل اندازۀ واشد که راننده برای گردش به چپ یا ورود به جریان تردد نیاز دارد
-
gap 2
کاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← کاف لایهنگاشتی
-
energy gap
کافِ انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گسترهای از ترازهای انرژی غیرمجاز بین دو نوار مجاز انرژی
-
gap wind
کافباد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد قویِ ترازپایین که از مسیر تقریباً مسطح بین دو رشتهکوه یا از کافِ موجود در یک مانع کوهستانی عبور میکند