کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gantry پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
gantry
/ˈgantrē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
gantry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموریت، زیر بشکهای، جای چلیک
-
واژههای مشابه
-
gantries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نردبان، زیر بشکهای، جای چلیک
-
signal gantry
دروازۀ علامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سازهای دروازهمانند که پایههای آن در دو طرف یک یا چند خط قرار میگیرد و علائم بر روی آن نصب میشود
-
transtainer, yard gantry crane
جرثقیل بارگُنجبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] نوعی جرثقیل دروازهای که از آن برای تخلیه و بارگیری بارگُنجها یا نقلوانتقال آنها در بندر یا پایانه استفاده میشود
-
gantry crane, bridge crane
جرثقیل دروازهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی جرثقیل ریلی با چرخ لاستیکی و دهانۀ بسیار بزرگ که در اسکلهها و بعضی کشتیها برای تخلیه و بارگیری کالا، عموماً بارگُنجها، از آن استفاده میشود