کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gamiest پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
gamiest
/ˈgāmē/
دیکشنری
غم انگیز
صفت
gamy, skittish
اهل حال
courageous, intrepid, brave, gamy, great-hearted
با جرات
gamy
پراز شکار
funky, smelly, stinky, stinking, malodorous, gamy
بد بو
seasoned, garnished, gamy
چاشنی زده
gamey, gamy, inglorious
افتضاح اور
corrupt, rotten, evil, perverse, vicious, gamy
فاسد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
gamiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غم انگیز، اهل حال، با جرات، پراز شکار، بد بو، چاشنی زده، افتضاح اور، فاسد