کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gaged پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
gaged
/gāj/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
gaged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیره، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
واژههای مشابه
-
gaging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زدن، گرو گذاشتن، اندازه گرفتن، شرط بستن، متعهد شدن
-
gagee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gagee
-
gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گجتی، گرو، اندازه، اندازه گیر، مبارزه طلبی، درجه، وثیقه، وسیله اندازهگیری، گرو گذاشتن، اندازه گرفتن، شرط بستن، متعهد شدن
-
vacuum gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گازی خلاء
-
water gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gage آب
-
strain gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشار خون
-
wind gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باد گج
-
pressure gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشار گاز
-
petrol gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده بنزین
-
surface gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gage سطح
-
rain gage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باران گج، باران سنج، وسیله سنجش میزان بارندگی
-
pressure gage/ pressure gauge
پیمانۀ فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای که با آن فشار شارۀ محصور در محفظه را اندازهگیری میکنند متـ . فشارسنج 3