کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fusion reactor پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fusion reactor
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fusion reactor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راکتور فیوژن
-
واژههای مشابه
-
fusions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتصالات، ادغام، ذوب، امتزاج، گداختگی، ترکیب و امتزاج، امیزش، ائتلاف یک شرکت با شرکت دیگر
-
fusion zone, weld fusion zone
گدازگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] منطقهای از فلز پایه که در سطح جوش ذوب میشود
-
fusion heating
گرمایش آلفاگداختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← گرمایش آلفایی
-
binaural fusion
همآمیزی دوگوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← یکپارچهسازی دوگوشی
-
information fusion
همجوشانی اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ← یکپارچهسازی اطلاعات
-
data fusion
همجوشی دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکپارچگی دادههای گرفتهشده از منابع مختلف و نامتجانس متـ . همآمیزی دادهها
-
thermonuclear fusion
گداخت گرماهستهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گداختی هستهای که بین ایزوتوپهای هیدروژن رخ میدهد و در آن هستهها براثر دما و فشار فوقالعاده زیاد بر رانش متقابل ایستابرقی/ الکترواستاتیکیشان غلبه میکنند
-
image fusion
ادغام تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایند ترکیب اطلاعات مربوط به دو یا چند تصویر در تصویری واحد
-
fusional language
زبان همآمیخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی که هر واژۀ آن میتواند نشاندهندۀ مفهوم چندین تکواژ باشد متـ . زبان تصریفی inflecting lanugage
-
sensor fusion
حسگرآمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ترکیب خودکار اطلاعات خروجی از چند حسگر مختلف و تبدیل آنها به یک واحد
-
fusion line
خط ذوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← میانای جوش
-
optical fusion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیوژن نوری
-
fusion cooking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپزی فیوژن