کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
functions پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
functions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توابع
-
واژههای مشابه
-
functionalism
کارکردگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] نظریهای که بر پایۀ آن ساختارها و فرایندها و پدیدههای اجتماعی را باید براساس کارکرد آنها در کل جامعه تحلیل کرد
-
AND function
تابعِ «وَ»
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عملی روی دو گزاره در منطق بهطوریکه حاصل آن عمل وقتی درست است که هر دو گزاره درست باشند
-
OR function
تابعِ «یا»
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عملی روی دو گزاره در منطق بهطوریکه حاصل آن عمل وقتی نادرست است که هر دو گزاره نادرست باشند
-
functionalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارکردن
-
functionation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملکرد
-
functionality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملکرد
-
function
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملکرد، تابع، عمل، کار، کارکرد، وظیفه، کار ویژه، ماموریت، ایفاء، ایین رسمی، پیشه، مقام، عمل کردن، کار کردن، وظیفه داشتن
-
functionals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارکرد، وظیفه مندی
-
functionalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاربردی
-
functionate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارکردن
-
functionalizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارکردن
-
functionally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملا
-
functionalism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارکردگرایی، اعتقاد باستفاده عملی از شغل و پیشه