کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fulls پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fulls
/fo͝ol/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fulls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل است، فول، پری
-
واژههای مشابه
-
in full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام و کمال
-
fullnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام شدن
-
full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر شده، فول، پری، کامل، پر، تمام، مملو، انباشته، سیر، لبریز، مطلق، مفصل، رسیده، بالغ، اکنده
-
be full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر بودن
-
fulled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل
-
fullness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل بودن، پری، سیری، سرشاری
-
to the full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور کامل
-
full retreading, full treading, full cap
روکشکاری شانهتاشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تراشیدن رویۀ تایر و شانۀ آن تا بالای دیواره و تعویض آن با رویۀ جدید
-
full ahead, full speed ahead
تمامبهجلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان حرکت به جلو با حداکثر دورِ ممکن موتور
-
full verb
فعل تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← فعل واژگانی
-
full price
قیمت کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← تمامبها
-
full control
واپایش کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] واپایش حرکت گردشی با استفاده از فانوسهای سهخانۀ پیکاندار در یک چراغ ششخانهای
-
full agonist
همکنشگر تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] همکنشگری که میتواند پاسخ بیشینه را در بافت ایجاد کند