کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
full-time پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
full-time
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
full-time
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام وقت
-
واژههای مشابه
-
in full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام و کمال
-
fullnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام شدن
-
full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر شده، فول، پری، کامل، پر، تمام، مملو، انباشته، سیر، لبریز، مطلق، مفصل، رسیده، بالغ، اکنده
-
be full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر بودن
-
fulled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل
-
fulls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل است، فول، پری
-
fullness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل بودن، پری، سیری، سرشاری
-
to the full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور کامل
-
full thickness
فرهنگ لغات علمی
ضخامت کلی
-
full-time equivalent
معادل تماموقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] مقدار زمان مورد نیاز برای ارائۀ خدمتی خاص براساس حجم کار و ساعتهای مقرر معادل ساعات کارکرد یک فرد تماموقت اختـ . مَت FTE
-
timings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمان بندی، تنظیم وقت، تنظیم سرعت چیزی، زمان گیری
-
timely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به موقع، بوقت، بگاه، بموقع، بهنگام، بجا
-
at a time
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در یک زمان