کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
frost snow پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
Frost's bolete
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دمدمی مزاج
-
frost heave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرما خوردن، یخ زدگی و باد کردگی زمین
-
frost over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرما بیش از
-
frost-weed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یخ زده
-
frost heaving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرما خوردگی
-
frost climate
اقلیم یخبندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← اقلیم کلاهک یخی
-
Jack Frost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جک فراست
-
frosted bat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفاش مات شده
-
ice feathers, frost feathers
یخپَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی بَشم که بر روی بادخور اجسام زمینی یا بر روی هواپیمای درحالگذر از لایۀ هوای سرد به لایۀ هوای گرم تشکیل میشود
-
Robert Lee Frost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رابرت لی فراست
-
George Frost Kennan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جورج فریست کنان
-
perpetual frost climate
اقلیم یخبندان دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← اقلیم کلاهک یخی
-
frost mound, ice mound, ground ice mound
کپهیخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] کپهای مخروطی بر روی سطح خشکی که براثر انجماد آب در زمین ایجاد میشود
-
ice fog, frozen fog, frost fog, frost flakes, air hoar 2, rime fog
یخمِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی مِه که از ذرات یخ معلق در هوا تشکیل میشود متـ . یخبلورمِه ice-crystal fog
-
جستوجو در متن
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...