کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fried پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fried
/frīd/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fried
سرخشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی پختهشده در روغن داغ
-
fried
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخ شده در روغن، سرخ کرده
-
واژههای مشابه
-
fries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیب زمینی سرخ شده
-
fris
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرشته
-
Fried length
طول فرید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] ← طول همدوسی
-
french fries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیب زمینی سرخ کرده
-
fried rice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنج سرخ شده
-
batter-fried
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خمیر سرخ شده
-
Chinese fried rice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چینی برنج سرخ شده
-
home-fried potatoes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیب زمینی سرخ شده در خانه
-
french-fried potatoes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیب زمینی سرخ شده فرانسوی
-
coherence length, coherence distance, Fried parameter
طول همدوسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] شعاع محدودهای از جوّ که جذر میانگین مربعیِ تلاطم در جبههموج نوری که از آن میگذرد یک رادیان باشد متـ . طول فرید Fried length
-
جستوجو در متن
-
underglaze decoration
تزیین زیرلعابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] پوششی که برای تزیین بر روی بدنۀ خام یا بیسکویتشده (fried biscuit/ bisque) قرار میگیرد و سپس با یک لعاب شفاف پوشیده میشود