کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
freshman پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
freshman
/ˈfreSHmən/
دیکشنری
تازه وارد
اسم
freshman, frosh
دانشجوی سال اول دانشکده
freshman, frosh, income, postulant
جدید الورود
freshman, neophyte, tyro, tyro, greenhorn, novice
نوچه
novice, rookie, beginner, debutant, freshman, ham
تازه کار
freshman
تازهکار ناازموده
beginner, novice, greenhorn, tyro, abecedarian, freshman
مبتدی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
freshman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تازه وارد، دانشجوی سال اول دانشکده، جدید الورود، نوچه، تازه کار، تازهکار ناازموده، مبتدی
-
واژههای مشابه
-
freshmanic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تازه امید
-
freshman class
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاس اولی