کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
frequentable پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
frequentable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکرر
-
واژههای مشابه
-
frequentness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکرر بودن
-
frequent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکرر، تکرار کردن، رفت و آمد زیاد کردن در، تکرار شونده، زود زود، بسیار رخ دهنده
-
frequenting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکرر، تکرار کردن، رفت و آمد زیاد کردن در
-
frequenters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکرر
-
frequents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکررا، تکرار کردن، رفت و آمد زیاد کردن در
-
frequentation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرکانس، تکرار، تناوب
-
frequented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکررا، تکرار کردن، رفت و آمد زیاد کردن در
-
frequent flyer
مسافر همیشگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مسافری که بهکرّات با یک شرکت هواپیمایی سفر کرده است و به همین دلیل از تخفیف ویژه برخوردار میشود
-
frequently-asked questions, FAQ
پرسشگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعهای از پرسشهای متداول و مکرر به همراه پاسخهای آنها در یک وبگاه