کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
freeings پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
freeings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادسازی
-
واژههای مشابه
-
for free
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رایگان
-
free
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رایگان، خالی کردن، ازاد کردن، حق رای دادن، ازادی بخشیدن، فروهشتن، ترخیص کردن، بطور مجانی، مجانی، رها، عاری، ازاد، مختار، مبرا، مجاز، حق انتخاب، اختیاری، غیر مقید، سرخود، مستقل، میدانی، روا
-
freeing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادی، طرد
-
free will
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اراده آزاد، ازادی اراده، طیب خاطر
-
free foehn
گرمباد آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ایجاد شرایط گرمباد در بالاتر از سطح زمین، (در کوهستان) متـ . گرمباد مرتفع high foehn
-
free variable
متغیر آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] متغیری که مقید به سور نیست و بنابراین میتوان ثابتی را به جای آن قرار داد
-
free software
نرمافزار آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزاری که کاربرد و تکثیر و مطالعه و تغییر و توزیع مجدد آن آزاد و بدون هیچ محدودیتی است
-
free space
فضای تهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مفهومی نظری از فضا که در آن ماده و میدان وجود ندارد
-
free-central
مرکزی ـ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی تَمَکُنی که در آن جفت بهصورت ستونی در یک تخمدانِ مرکبِ بیدیواره قرار دارد
-
free semigroup
نیمگروه آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نیمگروهی که حاصلضرب آزاد تعدادی متناهی نیمگروه دوری نامتناهی است
-
free aerophones
هواصداهای آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از هواصداها که تولید صدا در آنها با به ارتعاش درآوردن هوای محیط صورت میگیرد
-
free float
فرجۀ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مدتزمانی که یک فعالیت برنامهریزیشده میتواند تأخیر داشته باشد، بیآنکه زودترین آغاز فعالیت بعدی دچار دیرکرد شود
-
free field
میدان آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی، فیزیک] [شنواییشناسی] هر میدان صوتی که فاقد اثرات بازتابی موانع یا اشیای اطراف باشد [فیزیک] میدان متناظر با هر جسم یا ذره که تحت تأثیر هیچ میدان دیگری نباشد