کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
frangible پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
frangible
/ˈfranjəbəl/
دیکشنری
خردمندانه
صفت
crisp, crispy, brittle, tender, frangible, fragile
ترد
fragile, brittle, frangible, friable, frail, refringent
شکننده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
frangible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خردمندانه، ترد، شکننده
-
واژههای مشابه
-
frangibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تندرستی، شکنندگی، تردی، نازکی، ظریفی
-
frangibleness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شگفتی
-
frangible base
پایۀ شکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی پایۀ علائم راهنمایی که براثر برخورد از محل مشخصی که قبلاً به همین منظور تضعیف شده است بهراحتی میشکند