کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fraises پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fraises
/frāz/
دیکشنری
فیشینگ
فعل
adulate, flatter, blandish, butter, coax, fraise
چاپلوسی کردن
fraise
گشادتر کردن سوراخ
fraise
دهانه چیزی را گشادتر کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fraises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیشینگ، چاپلوسی کردن، گشادتر کردن سوراخ، دهانه چیزی را گشادتر کردن
-
واژههای مشابه
-
fraising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه تکه کردن، چاپلوسی کردن، گشادتر کردن سوراخ، دهانه چیزی را گشادتر کردن
-
creme de fraise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
crme de fraise