کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fracture پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fracture
/ˈfrakCHər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fracture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی، شکست، شکاف، ترک، انکسار، شکستن، شکافتن، گسیختن
-
fracture
فرهنگ لغات علمی
گسیختگی
-
fracture
فرهنگ لغات علمی
گسیختگی
-
واژههای مشابه
-
fractured
شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی سنگی که دارای شکستگی است
-
fractural
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی
-
fractur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی
-
fracturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، شکافتن، گسیختن
-
fracturable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست خورده
-
fractures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی ها، شکستگی، شکست، شکاف، ترک، انکسار، شکستن، شکافتن، گسیختن
-
fracturableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fracturableness
-
fracture toughness
فرهنگ لغات علمی
چقرمگی
-
brittle fracture
فرهنگ لغات علمی
شکست ترد
-
transgranular fracture, intragranular fracture
شکست ترادانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] گسترش ترک از میان دانهها یا بلورهای فلز یا آلیاژ
-
silky fracture/ silk fracture
شکست ریزبافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شکستی در فلزات که در آن سطحشکست معمولاً مات و کدر است و بافتی ظریف دارد