کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fracturable پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
fracturable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست خورده
-
واژههای مشابه
-
fractured
شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی سنگی که دارای شکستگی است
-
fractural
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی
-
fractur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی
-
fracturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، شکافتن، گسیختن
-
fracture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی، شکست، شکاف، ترک، انکسار، شکستن، شکافتن، گسیختن
-
fractures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی ها، شکستگی، شکست، شکاف، ترک، انکسار، شکستن، شکافتن، گسیختن
-
fracturableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fracturableness
-
transgranular fracture, intragranular fracture
شکست ترادانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] گسترش ترک از میان دانهها یا بلورهای فلز یا آلیاژ
-
silky fracture/ silk fracture
شکست ریزبافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شکستی در فلزات که در آن سطحشکست معمولاً مات و کدر است و بافتی ظریف دارد
-
open fracture, compound fracture
شکستگی باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در آن استخوان شکسته به محیط خارج راه پیدا کند
-
closed fracture, simple fracture
شکستگی بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در آن استخوان شکسته به محیط خارج راه پیدا نکند و به بافتهای اطراف نیز آسیب نرساند
-
torus fracture, buckle fracture
شکستگی گرهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در پوستۀ استخوان (cortex) به وجود میآید و باعث برجستگی میشود
-
Monteggia fracture, parry fracture
شکستگی مونتژیا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در آن زند زیرین بشکند و سر زند زبرین دربرود