کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fractional پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fractional
/ˈfrakSHənl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fractional
کسری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مربوط به کسر/ بَرخه متـ . بَرخهای
-
fractional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسری، کوچک
-
واژههای مشابه
-
fractionation
جزءجزء کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جداسازی یک مخلوط در مراحل متوالی که در هر مرحلة آن بخشی از مخلوط را جدا میسازند
-
fractionation
جزءجزء کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جداسازی یک مخلوط در مراحل متوالی که در هر مرحله آن بخشی از مخلوط را جدا میسازند متـ . برخش
-
fractionizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی
-
fraction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسر، شکستگی، ذره، شکاف، برخه، ترک خوردگی، بخش قسمت، تبدیل بکسر متعارفی کردن، شکستن، بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
-
fractionalism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلیلگرایی
-
fractionating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسری کردن، تجزیه و تفکیک نمودن، برخه کردن
-
fractionated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم شده، تجزیه و تفکیک نمودن، برخه کردن
-
fractionalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم شده، تقسیم بجزء کردن، خرد کردن، برخه کردن
-
fractionalization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی
-
fractionate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسری، تجزیه و تفکیک نمودن، برخه کردن
-
fractioned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم شده، شکستن، بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
-
fractionize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم کردن