کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
foul up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
foul up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاسد شدن
-
واژههای مشابه
-
fouling
جِرمگرفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] [شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نشست و تجمع ذرات بر سطوح تبادلگر گرما [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] چسبیدن جانداران دریایی به بدنۀ شناور
-
fouled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرو ریخته، لکه دار کردن، نارو زدن، بهم خوردن، گیر کردن، ناپاک کردن، گوریده کردن، چرک شدن
-
foulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضعف
-
fouls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروغ، خلاف، جرزنی، حیله، بازی بیقاعده، لکه دار کردن، نارو زدن، بهم خوردن، گیر کردن، ناپاک کردن، گوریده کردن، چرک شدن
-
fouling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزش، رسوب، درده
-
foulings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی
-
fouling mark, fouling point
نشانۀ ایمنگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بین یک جفت خط آهن همگرا برای نشان دادن احتمال برخورد دو وسیله بعد از نقطۀ مزبور
-
foul anchor
لنگردربند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وضعیتی که در آن زنجیر لنگر به شانه یا ناخن لنگر گیر کرده باشد
-
fouling space
فضای ایمنگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سطح داخلی دوراهه در نزدیکی ایمنگاه که در آنجا در هنگام فعالیت کارگران نیاز به تمهیدات ایمنی خاصی است
-
fouling bar
زبانۀ ایمنگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وسیلهای که بهصورت مکانیکی و در نتیجۀ برخورد با بال چرخ قطار عمل میکند
-
foul propeller
پروانۀ دربند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پروانهای که طناب یا سیم یا تور به دور آن تابیده و چرخش آن با اختلال همراه است
-
professional foul
خطای حرفهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] خطای عمد با هدف جلوگیری از کسب امتیاز یا نتیجه توسط تیم حریف
-
foul hawse
دوزنجیرپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وضعیت زنجیرهای شناورِ درلنگری که در آن زنجیرهای دو لنگر بههم پیچیده و گره خوردهاند