کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
forcible پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
forcible
/ˈfôrsəbəl/
دیکشنری
اجباری
صفت
compulsory, compulsive, mandatory, coercive, forcible, binding
اجباری
forcible, natural
قهری
effective, efficient, impressive, affective, efficacious, forcible
موثر
severe, intense, violent, drastic, intensive, forcible
شدید
strong, powerful, potent, heavy, bouncing, forcible
قوی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
forcible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجباری، قهری، موثر، شدید، قوی
-
واژههای مشابه
-
forcibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجبار
-
forcibleness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی انسانی
-
forcible entry
تصرف قهرآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تسخیر و حفظ مواضع نظامی در برخورد با نیروی متخاصم مسلح متـ . تصرف قدرتمندانه