کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
forceful پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
forceful
/ˈfôrsfəl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
forceful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیرومند، قوی، موثر، موکد
-
واژههای مشابه
-
forcing
پیشرسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] سرعتبخشی به گلدهی گیاهان با تغییر شرایط محیطی آنها
-
in force
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در نیروی
-
forces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروها، زور، نیرو، تحمیل، قوا، شدت، جبر، نفوذ، شدت عمل، عده، بردار نیرو، بازو، نیرومندی، رستی، مجبور کردن، راندن، درهم شکستن، قفل را شکستن، بزور باز کردن، بی عصمت کردن، بیرون کردن، بازور جلو رفتن
-
force
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زور، نیرو، تحمیل، قوا، شدت، جبر، نفوذ، شدت عمل، عده، بردار نیرو، بازو، نیرومندی، رستی، مجبور کردن، راندن، درهم شکستن، قفل را شکستن، بزور باز کردن، بی عصمت کردن، بیرون کردن، بازور جلو رفتن
-
forcing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجبار کردن، ضغطه
-
forcefulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیرومندی
-
cornering force, side force
نیروی گردش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] نیرویی که باعث میشود خودرو بتواند پیچ جاده را طی کند؛ جهت این نیرو مخالف نیروی مرکزگریزی است
-
London force, dispersion force, London dispersion force
نیروی لاندن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جاذبۀ بینمولکولی تمام مولکولها در نتیجۀ قطبشهای لحظهای ابرهای الکترونی آنها
-
pressure-gradient force, pressure force
نیروی شیو فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نیروی ناشی از تفاوت فشار داخل یک شاره
-
forced oscillation
نوسان واداشته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حرکتی نوسانی که در پی اِعمال نیروی خارجی بر نوسانگر ساده پدید میآید
-
force multiplier
نیروافزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] توانمندیای که اگر در اختیار یک نیروی رزمی قرار گیرد توان آن را بهصورت قابلتوجهی افزایش میدهد
-
interatomic forces
نیروهای بینِاتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] [شیمی] نیروهایی که اتمهای مجاور بر روی یکدیگر اعمال میکنند و درنتیجه باعث جذب یا دفع همدیگر میشوند [فیزیک] برهمکنش بین اتمها در بلور یا مولکول
-
intermolecular forces
نیروهای بینِمولکولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] نیروهایی که مولکولها به یکدیگر وارد میکنند