کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
force-feed lubricating system پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
force-feed lubricati...
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
force-feed lubricating system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم روانکاری نیروی تغذیه
-
واژههای مشابه
-
forced feeding
خورانیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] واداشتن فرد به مصرف غذا بر خلاف میل وی
-
force feed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی تغذیه
-
feed
جارزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی قالب دادهای برای عرضۀ محتواهایی به کاربران که بهطور پیاپی روزآمد میشوند
-
feeding
زمینهچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در واجشناسی زایشی، عملکرد ترتیبمند قاعدههای واجی که در آن عملکرد قاعدۀ الف باعث ایجاد بافت آوایی لازم برای عملکرد قاعدۀ ب میشود
-
feed
زمینهچینی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عملکرد یک قاعدۀ واجی بهمنظور زمینهچینی برای عملکرد یک قاعدۀ واجی دیگر
-
feedings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغذیه، خورش
-
feeded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغذیه
-
feed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوراک، علوفه، خورد، خورش، غذا دادن، خوراندن، خوردن، چراندن، خوراک دادن، تغذیه کردن، جلو بردن، سیر کردن، پروردن، قورت دادن، طعمه کردن، خواربار تامین کردن
-
feeds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغذیه می کند، خوراک، علوفه، خورد، خورش، غذا دادن، خوراندن، خوردن، چراندن، خوراک دادن، تغذیه کردن، جلو بردن، سیر کردن، پروردن، قورت دادن، طعمه کردن، خواربار تامین کردن
-
feeding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغذیه، خورش
-
feed back
فرهنگ لغات علمی
بازخورد
-
feed through
فرهنگ لغات علمی
یک رسانا که در خلا استفاده میشه
-
forcing
پیشرسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] سرعتبخشی به گلدهی گیاهان با تغییر شرایط محیطی آنها